سخن سردبير
«مقدمه چيني»
یادش به خیر دورانی را که با بروبچههای هفته نامه ری، در یک جمع صمیمی و همدل به طور شبانهروزی درتلاش بودیم تا نشریهای درخور مردم با اصالت شهرستان ری منتشر کنیم.
در همان روزها بود که «حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا محمد علی معلی» عضو شورای سردبیری کیهان به جمع هفتهنامه پیوست، آمده بود تا در کسوت جانشینی مدیر مسئول، و با ايدههاي نو نشریه را متحول کند. «فکرک» زمانه را بر وفق مراد ديد و از این فرصت استفاده کرد و به اظهار وجود پرداخت كه قبل از همه مورد استقبال حاج آقا معلی قرار گرفت و ايشان تا آخر نیز یکی از حامیان پر و پا قرص آن باقی ماند.
مرحوم «محمد صحت» هم که پیر عرصه مطبوعات بود و بازنشسته روزنامه اطلاعات، و سالها خاک قلم خورده بود و برای خودش در بین اهل قلم اسم و رسمی داشت، برای این نوزاد تازه به دوران رسیده عنوان «فکرک» را انتخاب کرد و گفت: فکرک امروز يك روز تاریخی و خاطرهسازي را تجربه كرد، چون در لغتنامه فارسی یک کلمه تازه دیگه متولد شد. درست مثل کلمۀ «کاریکلماتور» یعنی کاریکاتور کلمات که احمد شاملو برای جملات نغز استاد فقید و هنرمند طنزپرداز كشور «پرویز شاپور» که باب تازهای را در طنز فارسی باز کرده و از خود سبک نوینی را ارائه داده بود انتخاب کرد.
«فکرک» نيز سعی کرد در طول حيات خود فرزندي خلف برای کاریکلماتور باشد و با انتخاب راه تازهای، جديت بهخرج داد تا همچو تیری باشد رها شده از چلۀ قلم، برای به هدف نشستن چند نشان. درست برعکس ستون «… از متن» که با قلم توانای نویسنده، شاعر و اندیشمند کشورمان دكتر «مسعود میری» در هفتهنامه شکل میگرفت و برای فهمیدن فحوای مطلب لازم بود چند بار آن را میخواندید تا «از متن» سر درآورید.
«حاج سعید علامیان» که پرچمداري هفتهنامه را در كسوت سردبیری بر عهده داشت، و اهل پایداری و مقاومت بود. مثل یک فرمانده حق استادی بر گردن « فکرک» دارد.
«فکرک» مسرور از حضور مستمر خود، قبل از آنكه به یک سالگي برسد، در ميان اصحاب داخل و خارج کمکم جای خود را باز کرد. سردبير به «علی غفاری» طراح هفته نامه، سفارش طراحی یک آرم ويژه برای سر ستون فکرک داده بود و او هم با آگاهی از محتوا و ذات فکرک طرح روی جلد را طراحی کرد. طرحهای فکرکی و 50 سال عملکرد سازمان ملل هم از شاهکارهای اوست.
همکار خوبم محمد خسروی راد در 22 اسفند 1373 شماره 80 هفتهنامه ویژه نوروز74 برای معرفی دست اندرکاران «ری» سنگ تمام گذاشت و در باره «فکرک» نيز چنين گفت:
فکرکی
نوشتن فكرك، جدول از جمله فعاليتش توی «ري» است. نوشتن فکرک برايش يک معضل شده است. حالا ديگر وقتی بچهها دور هم نشستهاند و جمعشان جمع است، نمیتواند چند کلمه حرف درست و حسابی بزند. اولين جملهای که از دهانش بيرون میآيد، بچهها دادشان در میآيد که «باز هم … فکرک …!؟»
برای همين اين روزها کمتر حرف می زند.
جسارت «فكرك» تا بدانجا پيش رفت كه در شماره 109 هفتهنامه در تاريخ دوشنبه 8 آبان ماه 137، 50 سال عملکرد سازمان ملل را اينگونه به چالش ميكشد:
باتبر «قطعنامه» مينويسد
با تيشه «ريشهيابي» ميكند
با كلنگ «پيريزي»
با زنجير «محكمكاري»
با قمه «موشكافي»
و با چماق نيز «پايكوبي» ميكند
همفكركيها
استقبال فكركياران هميشه همپا و مخاطبین خوب ستون فكرك و ارسال نظرات، پیشنهادها و آثار آنها به هفتهنامه ري، روح تازهای به اين ستون میبخشید و انگیزهای شد تا در ادامه، «فكرك» گامهای خود را استوارتر بردارد. انتشار چند فكرك از نمونه آثار «همفکرکیها» در يكسالگي فكرك (شماره 109 هفتهنامه در تاريخ دوشنبه 8 آبان ماه 1375)، مهر تأییدی بر این ادعا است:
«خطابه»ایکه مخاطب نداشته باشد «بهخطا» رفته است.
«فكرك» يك سال را پشتسر گذاشت در طول اين مدت دوستداران و مخاطبين خوب اين ستون با ارسال نظرات، پيشنهادها و آثار خود ما را مسرور كردند. گفتيم خوب است در سالگرد «فكرك» نمونههايي از آثار مخاطبين عزيز خود را به چاپ برسانيم. و اينهم نمونههايي از «فكرك» شما:
آقای بهروز مرادی هرنجی:
کاغذبازی هم در ردیف بازیهای المپیک قرار گرفت.
دستش که قطع شد، بهدنبال دستفروش گشت.
در وقت خواب شانهاش زیر سرش بود.
***
آقای علی شاکری:
در گورستان گل زاری میکرد.
روز بیکار بود شبگرد شد.
لقمه بزرگ میگرفت گلوگیر شد.
***
آقای ناصر عبدی پور:
برای رفع عادت گل خوردن به دکتر مراجعه کرد.
بعد از خوردن غم زیاد احساس سیری میکرد.
بغضش که ترکید به فکر بغض جدید افتاد.
***
آقای غلامرضا تاجیک جوبه:
چون در قوطی کبریت زندگی میکرد منتظر یک جرقه بود.
در پارتی بازی مغزش سوت کشید.
حسابدار بود و پول غذای دیگران را حساب میکرد.
خانم ژیلا احمدی:
مرغ ایرانی در اعتراض به مرغ آمریکایی تخم دوزرده کرد.
وقتی ازدواج کردند که افکارشان طلاق گرفت.
گل مصنوعی چهارفصل را به رسمیت نمی شناخت.
***
خانم آزاده اشرفی:
آبشار عاشق جاذبه است.
خورشيد و ماه چشم ديدن هم را ندارند.
آنقدر خالي بود كه جايي براي خالكوبي نداشت. همفكركيها در شمارههاي بعد هفتهنامه نيز با حضورسبزشان خوش درخشيدند:
شماره 147 چهارشنبه 31 مرداد 1375
آقای عزتالله توکلی:
آب که از سر بگذره آدم خفه می شه.
***
شماره 156 چهارشنبه 2 آبان1375
آقای علیرضا رضوانیان:
درختان از ترس زمستان بخود میلرزند و برگهایشان میریزد.
***
شماره 185 چهارشنبه 14 خرداد 1376
آقای مرتضی شربتی:
لخت کردن بیمار در قبل از عمل جراحی از ارمغان غربیهاست.
برای هر آزمایشی خون بیمار را در شیشه میکرد.
نفخ شکم از عوارض هواخوری است.
***
شماره 195 چهارشنبه 22 مرداد 1376
این عزیزان برای قدردانی از دیگران از این گلها استفاده میکنند:
آقای محسن می ریز:
از آهن فروشان با گل میخک
از پارچه فروشان با گل اطلسی
از سبزی فروشان با گل جعفری
از بانکداران با گل صدتومانی
از لوستر فروشان با گل شمعدانی
***
آقای مرتضی شربتی:
از کفاشها با گل میخک
از دامداران با گل گاوزبان
از کشاورزان با گل گندم
از موسیقیدانها با گل شیپوری
از نقاشها با گل بنفشه
از خانواده عباسی با گل لاله عباسی
***
شماره 222 چهارشنبه 29 بهمن 1376
خانم آذر حیدری:
در دنیای امروز پرورش در مهد کودک را «گهواره» و در دامان پر مهر مادر را «ننو» مینامند.
دروغگوها بیشتر حرفهایشان تکراریست.
تندیسگر ماهر با سوهان روح به جان مجسمهها میافتاد.
***
شماره 225 چهارشنبه 20 اسفند 1376
آقای اسحق نجاری شربیانی:
فکرش کوتاه بود و زبانش دراز.
بی برنامهها براحتی برنامه دیگران را به هم میریزند.
***
شماره 226 چهارشنبه 27 اسفند 1376
خانم آذر حیدری:
اسبش یادگاری بود.
پایش که پیچ خورد، مهرهاش جابجا شد.
با تیغ اصلاح صورت مسئله را پاک میکرد.
***
در پایان، «فكرك» برخود لازم میداند از همه عزيزانی که به نوعی در پدیدآوردن این اثر ماندنی نقشی به سزا داشتند از جمله محمد مهدی لیاقتورز برای صفحهآراییحرفهاي، طیبهالسادات کهندانی برای حروفچینی زیبا، علاوه بر اسامي ياد شده و همۀ آنهایی که از قلم افتادهاند از صمیم قلب تشکر نمايد.